مجله

گزارش جلسه پرسش و پاسخ با شراره توانا نویسنده مجموعه داستان “آن بیرون خبری نیست”

امروز ۱۹ دی ۱۴۰۲ دومین جلسه پرسش و پاسخ با نویسنده با عنوان سلسله نشست‌های “یک روز یک هنرمند” برگزار شد. در این جلسه به بررسی مجموعه داستان آن بیرون خبری نیست نوشته شده توسط شراره توانا، پرداختیم. این کتاب یکی از آثار ادبیات معاصر ایران بوده که شامل ۱۱ داستان کوتاه و خواندنی از این نویسنده است.

در این سلسله نشست‌ها در ابتدای جلسه نویسنده چند داستان از کتابش را برای حضار خواهد خواند و در ادامه‌ی جلسه، حاضران و نویسنده به پرسش و پاسخ پرداختند.

در یک جلسه پرسش و پاسخ با یک نویسنده، مخاطبان این فرصت را دارند تا سؤالات خود را از نویسنده درباره‌ی فرایند نوشتن، ایده‌های نویسنده و تجربیاتش در دنیای نویسندگی و در ارتباط با این اثر بپرسند.

همچنین، خوانندگان می‌توانند از نویسنده درباره‌ی پیام‌های اصلی و اهداف ادبی این مجموعه داستانی سؤال کنند و از او بخواهند که درباره‌ی تأثیرات احتمالی آن بر خوانندگان صحبت کند.

این گونه جلسات می‌تواند برای مبتدیان و علاقه‌مندان به نوشتن کمک کند تا بهترین راهکارها و راهنمایی‌ها را برای شروع و یا ادامه دادن داستان کوتاه خود پیدا کنند.

همچنین این جلسات می‌توانند ارتباط بین نویسنده و خوانندگان را تقویت کرده و فرصتی برای بحث و گفتگو در مورد داستان‌ها و داستان‌نویسی فراهم کنند.

 

گزارش جلسه پرسش و پاسخ با نویسنده مجموعه داستان “آن بیرون خبری نیست”

دومین جلسه‌ی یک روز یک هنرمند از سلسله نشست‌های نشر چهره مهر، در عصر نوزدهم دی ماه پا گرفت. در دی ماه عجیبی که هر غروبش ابرهای توپر و متراکم، در پرتو نور پنهان خورشید، چنان رنگی به خود می‌گرفتند که آسمان شبیه شاهکاری بی‌نظیر از بزرگ‌ترین نقاشان دنیا می‌شد.

توی رقص نور آفتاب و ابر، شراره توانا آمد سرشار از کلمه، داستان و قصه. زنی که سال‌ها معلم بود و علاقه‌اش او را بر آن داشت بنویسد و در این ممارست ِبسیار، علاوه بر انتشار داستان در کتاب‌های مجموعه داستان گروهی، موفق شد آخرین اثرش که مجموعه داستانی مستقل به نام “آن بیرون خبری نیست” را به همت نشر فرهنگ ایلیا به بازار کتاب و دنیای ادبیات فارسی بفرستد.

او داستان “آن بیرون خبری نیست” را برای مهمانان چهره مهر خواند و دوستان در مورد عناصر داستان، فرم انتخابی، شیوه روایت، زبان داستان، موتیف‌ها، بازی کلمات و واج‌آرایی‌های گاه ناخودآگاه، ساختار داستان، نقاط قوت، لحن شاعرانه منجر به سیالیت ذهن، وفاداری نویسنده به شیوه بیان شاعرانه و تاثیرپذیری داستان از این لحن و… به گفتگو نشستند.

در ادامه نویسنده در پاسخ به پرسش‌های پیش‌آمده بر اثر این گفتگوی چند جانبه، پایه و اساس داستان را مبتنی بر تکرار و دنیای مردگان را دنیایی شاعرانه دانست. او یادآور شد که هرگز به عنوان یک نویسنده در زمان نوشتن به قوانین فکر نمی‌کند.

نظر بعضی از دوستان مبتنی بر این بود که نوعی ناهم‌بندی در لحن شاعرانه وجود دارد، زیرا هر قسمت از آن از جنس متفاوتی است. با این مثال که ممکن است غزل و قصیده و دوبیتی و شعر سپید همگی شعر باشند، ولی قطعا ویژگی‌هایی یکسان ندارند.

از آن‌جا که در داستان شراره توانا، نوعی تخیل خاص از دنیای مردگان و پل ارتباط بین جسم و روح وجود داشت. پرسش‌های بسیاری را برای افراد حاضر ایجاد کرد و هر کدام بسته به روحیه و سلیقه خود پیشنهاداتی مبنی بر تغییر بعضی از قسمت‌ها دادند. بخصوص که طنز ظریف زیر لایه داستان را کشف کرده و باعث شده بود که بین اندوهی که از شنیدن داستان به آن‌ها دست داده بود لبخند بزنند. نوعی طنز تراژیک.

یکی از قوت‌های هر داستان این است که آن‌قدر باورپذیر باشد تا خواننده بتواند در مورد حس خود از شنیدن داستان سخن بگوید و طوری از شخصیت‌ها حرف بزند که انگار وجود دارند. شخصیت‌هایی که هر کدام بار معنایی یک درد مشترک را به دوش می‌کشیدند. درد انسان بودن. درد آن مردگانی که می‌گویند “ما سه نفریم آن‌ها آن بیرون تنها هستند.” جمعی که مشترکند در دردها، تنهایی و به راستی انسان چه می‌داند جریان زندگی چیست و تا کجا ادامه دارد و بسیاری دیگر از این کلمات که رد و بدل شد.

زبان به کام مکش وحشی از فسانه عشق/ بگو که خوشتر ازین داستان نمی‌باشد.

نوشتن دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما ممکن است از این برچسب ها و خصوصیات HTML استفاده کنید:

<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>