یکی بود، یکی نبود!
قصهی نشر چهره مهر
من یک داستاننویسم. همیشه هم خواهم نوشت؛ اما چرا یک نویسنده تبدیل به ناشر میشود؟
بهترین هم که باشی، میدانی همه جای این کره خاکی فاصله بزرگی هست میان نوشتن و چاپ شدن اثر. این فاصله بد نیست. باعث میشود سره از ناسره تشخیص داده شود؛ اما اگر این فاصله طوری زیاد شود که حتی نویسندگانی با گامهای بلند و شهرزاد قصهگوی قوی نتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند، تکلیف چیست؟ به نظر شما آنها باید در گرداب عمیق ندیده شدن و نشنیده شدن غرق شوند؟! البته که نه…
اما اول بیا با هم ببینیم، قصهی “نشر چهره مهر” من از کجا و کی شروع شد؟!

داستان نویسی با ما
دل نوشتههای خود را با ما در میان بگذارید
در این بخش شما نویسنده عزیز میتوانید هر آنچه که میخواهید را بنویسید و در قالب داستان کوتاه در بخش داستان نویسی چهرهمهر ثبت کنید، در صورت تمایل به شرکت در کارگاههای داستاننویسی کلاسیک، خلاق و رمان با نشر تماس بگیرید. ما به شما کمک میکنیم کتابتان را منتشر کنید. کافیست از اهالی نوشتن باشید.

معرفی برترین عاشقانههای ایران و جهان
از عشق بخوانیدمجله نشر چهره مهر
جدیدترین مطالب و اخبار نشریه
سفر با نسرین مولا
دی ۹, ۱۴۰۳سفر سولماز با نسرین مولا با چند جلد کتاب از نویسندهای که عمیقاً دوستش دارم و بهش احترام زیادی قائلم، همراه…
دربارهی جلد دوم از خداحافظی از نگاه ناهید مشایخی
آذر ۲۹, ۱۴۰۳نام چهارمین اثر جلد دوم رمان مستند از نویسنده توانمند بانو نسرین مولا ساکن سیدنی استرالیا میباشد . نویسنده در جلد…
آذر به جان
شهریور ۲۸, ۱۴۰۳جلسه نقد آذر به جان هوا گرم بود و طلای آفتاب دم غروب به خوشی روی برگهای درختان خانه فرهنگ میرقصید،…
سومین جلسه یک روز یک هنرمند با جناب فرهنگفر و رونمایی کتاب عارفه سلیمانی
خرداد ۳۰, ۱۴۰۳سومین جلسه یک روز یک هنرمند با دعوت از آقای فرهنگفر در دفتر کوچک نشر چهره مهر در یکشنبه نهم اردیبهشت…