پژواک چینهها
طی سالهایی که دستنوشته یا داستان، قصه یا رمان مینویسم، یکی از دغدغههایم اندیشیدن به بیماری و حکمت آن است؟ این که چرا بیماری به وجود میآید یا اینکه انسان خاصی به آن مبتلا میشود و بسیاری از این قبیل پرسشها که واقعا پاسخی ندارند.
در این بین داوود صیادی سرنوشت عجیبی داشته، مرد هنرمندی که در دانشگاه سراسری هنر مشغول به فراگیری هنرهای تجسمی شد، پس از آن به زادگاهش شیراز بازگشت، کانونی فرهنگی-تبلیغاتی تأسیس کرد و به حرفه طراحی مشغول شد. با گذشت چند سال، بهدلیل ابتلا به بیماری، بهتدریج تمام بینایی خود را از دست داد و ادامه کار طراحی و نقاشی برایش ناممکن شد.
او در سال ۱۳۹۵ اقدام به راه اندازی اولین سالن تئاتر بخش خصوصی شیراز کرد و یک سال پس از آن، کاربری سینما و نگارخانه را نیز به آن افزود که سرانجام، کار این مجموعه با همهگیری ویروس کرونا به تعطیلی ختم شد. بااینهمه، قرنطینه را فرصتی مغتنم برای نوشتن که علاقه همیشگیاش بود یافت و دست به قلم داستاننویسی برد.
نشر چهره مهر مفتخر است که پس از آشنایی با داوود صیادی از طریق نسرین مولا کوشید تا بتواند اثر پژواک چینهها را به بهترین شکل ممکن منتشر کرده و به دلیل شرایط خاص نویسنده آن را به دست او برساند. از قضا اخذ مجوز این اثر نیز علیرغم انتظارمان بسیار طولانی شد.
پژواک چینهها کتابی صمیمی و دوستداشتنی است با داستانهایی روان و دلنشین که قصه دارد و قصههایش از جنس مردمان همین سرزمین است. زاویه دید اول شخص راوی کودکیست دانا و نگاهی نو به جهان پیرامون و عناصر جامعه روستای کویریاش دارد.
فهرست مطالب
- تایر
- شاهین
- سیلاب
- نفرین
درباره نویسنده:
داوود صیادی، متولد شیراز به تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۶۴، ده سال نخست زندگی خود را بهدلیل اشتغال پدر به کشاورزی و آموزگاری مادر، در یکی از روستاهای استان یزد از توابع شهرستان ابرکوه گذراند. سال ۱۳۷۴ به همراه خانواده به شیراز بازگشت و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشتهی نقاشی در این شهر ادامه داد. سپس برای ادامهی تحصیل به یزد رفته و در دانشگاه سراسری هنر مشغول به فراگیری هنرهای تجسمی شد و در آن رشته فارغ التحصیل گردید. پس از آن به شیراز بازگشت، کانونی فرهنگی-تبلیغاتی تأسیس کرد و به حرفهی طراحی مشغول گشت. با گذشت چند سال، بهدلیل ابتلا به بیماری، بهتدریج تمام بینایی خود را از دست داد، و ادامهی کار طراحی و نقاشی برایش ناممکن شد. او در سال ۱۳۹۵ اقدام به راه اندازی اولین سالن تئاتر بخش خصوصی شیراز کرد و یک سال پس از آن، کاربری سینما و نگارخانه را نیز به آن افزود که سرانجام، کار این مجموعه با همهگیری ویروس کرونا به تعطیلی ختم شد. بااینهمه، ایام قرنطینه را فرصتی مغتنم برای نوشتن که علاقهی همیشگیش بود یافت، و دست به قلم داستاننویسی برد.
نسرین مولا –
داستان های این کتاب بسیار صمیمی و ساده اند. مثل زندگی در روستا. و همچنین بسیار ملموس و نوستالژیک. کلاً خاطرات دوران کودکی نویسنده هست که به دل می نشینند و گاهی آه از نهاد آدمی بر میاد.
نسرین مولا –
ماجرای چاپ این کتاب خود میتوانست بهعنوان یک داستان، بخشی از همین کتاب باشد؛ ماجرایی که بعد از پایان ویرایش و طراحی جلد، تا هفت ماه به طول انجامید و با پیگیری و ممارست خانم پورنگ، مسئول نشر چهره مهر، به سرانجام رسید