درباره کتاب رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان
مجموعه داستان کوتاه رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان کتابی متفاوت است که هم تکنیکهای داستاننویسی در آن به صورت حرفهای به کار رفته، هم پیرنگی قوی دارد و هم زبان روایی آن وزین و نثر آن بسیار درخشنده است.
این کتاب سومین اثر شهلا شهابیان پس از مجموعه داستان به یه چیز خوب فکر کن (نشر ایلیا ۱۳۸۹) و رمان تحسین شده بوی برف (نشر ققنوس ۱۳۹۵) است.
زبان قدرتمند به همراه شیوههای روایی پیچیده، این اثر را مبدل به اثری متفاوت در ادبیات داستانی ایران میکند. شهلا شهابیان با بهرهگیری از نثر پاکیزه و ذهنی قدرتمند، به بیان دغدغههای زنان به شکلی مدرن در بستر داستانی که در گذشته اتفاق افتاده میپردازد (داستانی که نام کتاب از آن برگرفته شده).
چنین پرداختی تنها از نویسندهای که نوشتن برایش به معنای واقعی عرق ریزان روح است برمیآید. ظرافت و ایجاز به حدیست که جملهای از یکی داستانها را نمیتوان کم کرد.
شهلا شهابیان با هر بار نوشتن، خود را به تمامی به چالش میکشاند و نتیجه برای ما داستانهاییست که تاریخ انقضا ندارند، داستانهایی که نویسندهاشان با قدرت امضای خود را پای هرکدام گذاشته است.
پررنگ بودن روایت قصه در هر اثر از کتاب رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان نشان از حرفهای بودن نویسنده آن است. آن چه این مجموعه داستان را متمایز میکند، پرداختی نو در شیوۀ روایت سوژههاست.
داستانهای درخشان ورفنما، انگار دو تیلۀ لاستیکی سیاه، کاش ملکه اهلی شده باشد و کلاغا چی دوست دارن، دارای بینامتنیتی متبادر از متون کهن و بدون اشارۀ مستقیم به واقعه، مستقل و منحصر به فرد هستند.
در داستان «قورباغه شد پرید تُو آب» پریشان فکری، تردید و آرزوهایی که ریشه در عمیقترین لایههای ذهن زنانۀ راوی دارد، به این داستان و داستان «خوشبختی» بُعدی روانشناختی داده است.
شهلا شهابیان در نشریات و خبرگزاریها
زن زیر شیروانی – آرمان ملی
یادداشت پرویز حسینی منتقد ادبی بر مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» اثر شهلا شهابیان در روزنامه آرمان ملی. برای خواندن این مطلب اینجا کلیک کنید.
نگاهی به مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» – ایبنا
یادداشت حبیب پیریاری نویسنده، یادداشتی بر مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» اثر شهلا شهابیان در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا). برای خواندن این مطلب اینجا کلیک کنید.
زنان کنشگری که سرانجام روایت را خود تعیین میکنند – خبرگزاری مهر
دومین نشست از سلسله نشستهای «شبهای داستان فارسی» در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان با نقد و بررسی مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» و با حضور نویسنده اثر شهلا شهابیان و منتقدان نفیسه مرادی و حبیب پیریاری، برگزار شد. برای خواندن این مطلب اینجا کلیک کنید.
نمیخواهم نسخه بپیچم داستان بینِ وهم و واقع میگذرد – باز باران خبر
مصاحبه مجید مصطفوی با شهلا شهابیان نویسنده کتاب «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» در خبرگزاری باز باران خبر. برای خواندن این مطلب اینجا کلیک کنید.
اهالی داستان لاهیجان کتاب “رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان” را به نقد و بررسی نشستند – فرهنگ و ارشاد اسلامی
به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان لاهیجان، این نشست با حضور شهلا شهابیان نویسنده و شیوا پورنگ ناشر کتاب ،همچنین جمعی از نویسندگان از جمله یوسف فخرایی ، حسن فرهنگ فر و حامد پورشعبان عصر روز پنج شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لاهیجان برگزار شد. برای خواندن این مطلب اینجا کلیک کنید.
زنها در مسیر گردباد دیروز و امروز – روزنامه اعتماد
یادداشت طلا نژادحسن بر مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» اثر شهلا شهابیان در روزنامه اعتماد. برای خواندن این مطلب اینجا کلیک کنید.
فهرست کتاب
- رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان
- کلاغا چی دوست دارن؟
- خوشبختی همین جا، همین الان، روبه روی من نشسته
- ورفنما
- بدون قهوه، بدون دریا
- این قصه مال کیه؟
- کاش ملکه اهلی شده باشد
- دیگه وقتشه بری
- شیدا سایه نداشت
- انگار دو تیله لاستیکی سیاه
- قورباغه شد پرید تو آب

بخشی از کتاب
رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان
میگویم گوهر حتما اینطوری نشسته روی این صندلی. روبه روی سوروگین عکاسباشی و عکس گرفته. بعد مینشینم روی صندلی چوبی. زیر درخت خرمالو. لعیا انگشتش را فشار میدهد روی دکمه. دوربین با قیژ کشداری روشن میشود. دستکهای شال را میکشم روی سینه. دستهام را میگذارم روی زانوها، طوری که خوش دارم گوهر گذاشته باشد آن روز. و با لبهایی روی هم و شرمی توی نگاه، زل میزنم به دوربین. به لعیا. حالا او سوروگین عکاسباشی است و من گوهر. با خال سیاهی سمت چپ چانه. و سربندی ملیله دوزی زیر سر دستمال سفید زنهای جوان شصت هفتاد سال پیش. تا انگشت اشارهاش برود روی دکمه و صدای تلق را بشنوم گوهر جیغ میکشد. از ته دل. خیز برمی دارم. آب حوض وسط حیاط هی گود برمیدارد و هی پُر میشود و بهادر سه چهار ساله جلوی چشمهای وحشت زدهی گوهر توی آب بالا و پایین میرود. مردی سراسیمه میدود پایین. پسر عمه عالمتاج خانوم. همان که عادت داشته هر روز دم ظهر که آفتاب پهن میشده توی حیاط، بایستد…

درباره نویسنده
شهلا شهابیان در هفدهم بهمن ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد، اما دوران کودکی را در شهر رامسر گذراند و در آنجا بزرگ شد. او از کودکی داستان نوشت، ولی هرگز برای انتشار داستانهایش قدمی برنداشت.
کارشناسی علوم تجربی را از دانشسرا گرفت و بنا بود معلم باشد که نشد؛ در سال ۱۳۸۶ داستانی برای جشنواره هدایت فرستاد. این داستان که برای او نشان هدایت و جایزه به خانه آورد، باعث شد با در انزوا نوشتن خداحافظی کند.
شهلا شهابیان تا کنون سه کتاب به نامهای، مجموعه داستان به یه چیز خوب فکر کن (نشر ایلیا ۱۳۸۹)، رمان تحسین شده بوی برف (نشر ققنوس ۱۳۹۵) و مجموعه داستان کوتاه رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان (نشر حس آخر ۱۳۹۹) را منتشر کرده است.
پرویز حسینی –
شهابیان ماکت کوچکی از «شازده احتجاب»، را پیش چشم ما میگذارد و کاش این داستان بسط پیدا میکرد و خودش نوولت درخشانی میشد. تخیل نویسنده آنقدر قوی است که میتواند براساس آلبوم عکسهای لعیا و سوروگین، رمانی برجسته خلق کند. در نگاهی اجمالی به داستانهای دیگر این مجموعه میتوان به زنهای مظلوم قصهها اشاره کرد و استفاده بهینه نویسنده از اصطلاحات و باورهای بومی خطه شمال و البته نثر پرکششی که مخاطب را تا پایان رها نمیکند.
مهسا حبیبیان –
روایت متمایز و پرداخت خوب شخصیتها در اکثر داستانها مشهود است و گنجاندن باورهای بومی شمال ایران در بعضی از داستانهای این مجموعه یکی از نکات مثبت این کتاب است که قطعا برای همه مخاطبان جذاب خواهد بود
سامیه ابتهاج –
قالب و محتوایی خوب، با ساختاری متبوع و به قول جولیا کریستوا دارای بینامتنیتی درخشان در ارکان متن پنهان در داستان کلاغا چی دوست دارن و روابط بینامتنیاش
لایههای مختلف داستانهای شهابیان ما را با مجموعه داستانی عمیق و پرکشش روبرو میکند
دستسازههای بلوط –
خواندن این کتاب بسیار برایم لذتبخش بود توصیفهای بینظیرشان جوری بود که انگار در حال و هوای گیلان قدیم قدم میزدم
نظر کلی انتهای کتاب –
داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» یک داستان خوشساخت با دیالوگهای خوب، و از اندک نمونههای موفقِ «متافیکشن» درادبیات داستانی معاصر ایران (است).هنر نویسنده در این داستان این است که با تکیه بر تخیل، تکهای از هزاران تکه دنیای از دست رفتۀ ما را بازمییابید. در عکاسی، حضور شی، هرگز استعاری نیست و بر همین سیاق حضور موجود زنده نیز نمایانگر زندگی او نیست. در این داستان اما نویسنده با ترفند «دخالت نویسنده در متن» از عکسی که «گوهر» در آن گرفتار آمده، در فاصله بین سطرها به او حرکت و زندگی میدهید؛ یک تصویر جاندار که در داستان از قاب بیرون میآید و با دخالتهای نویسنده صاحب کنش میشود و از مرگ فاصله میگیرد. این مهمترین خاصیت تخیل است در جهانی که از دست رفته. حسین نوشآذر. منتقد ادبی و داستان¬نویس آنچه این مجموعه داستان را متمایز میکند پرداختی نو در شیوۀ روایت سوژههاست؛ داستانهای درخشان ورفنما، انگار دو تیلۀ لاستیکی سیاه، کاش ملکه اهلی شده باشد و کلاغا چی دوست دارن، دارای بینامتنیتی متبادر از متون کهن و بدون اشارۀ مستقیم به واقعه، مستقل و منحصر بفرد هستند و در داستان «قورباغه شد پرید تُو آب» پریشان فکری، تردید و آرزوهایی که ریشه درعمیقترین لایههای ذهن زنانۀ راوی دارد، به این داستان و داستان «خوشبختی» بُعدی روانشناختی داده است. شیوا پورنگ. داستان¬نویس نویسنده در آغاز داستان «انگار دو تیلۀ لاستیکی سیاه» فضایی مرکب از وهم و ترس را با توصیف مهمانخانهای در یک شب، پیش میکشد و با ریتمی شتابناک تا انتهای داستان، روایت را پیش میبرد. این داستان، از منظر تعلیق و ضرباهنگ، مهمترین داستان کتاب است (و) معنادارترین کاربرد جغرافیا در داستان «ورفنما» رخ میدهد؛ داستانی لایهمند که با تکیه بر باورهای محلی و دقیقشدن در جغرافیای آدمهای داستان (لاهیجان)، به شکلی ماورایی و جادویی از رئالیسم دست مییابد و با حساسیت در انتخاب نامها و توصیفات و تاکید بر طبیعت (در برابر انسان)، کیفیتی لایهمند و حتی نمادین به خود میگیرد.