من یک داستاننویسم. همیشه هم خواهم نوشت؛ اما چرا یک نویسنده تبدیل به ناشر میشود؟ و مثلا نشر چهره مهر را راه میاندازد؟ بهترین هم که باشی، میدانی همه جای این کره خاکی فاصله بزرگی هست میان نوشتن و چاپ شدن اثر. این فاصله بد نیست. باعث میشود سره از ناسره تشخیص داده شود؛ اما اگر این فاصله طوری زیاد شود که حتی نویسندگانی با گامهای بلند و شهرزاد قصهگوی قوی نتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند، تکلیف چیست؟ به نظر شما آنها باید در گرداب عمیق ندیده شدن و نشنیده شدن غرق شوند؟! البته که نه... اما...
قصهی نشر چهره مهر
